Saturday, October 02, 2004
من میگم عاشقی سخته
تو میگی سختیش رو تخته
من میگم پاهاتو باز کن
تو میگی تا دسته جا کن
من میگم واسم عزیزی
تو میگی اون تو نریزی
تو میگی سختیش رو تخته
من میگم پاهاتو باز کن
تو میگی تا دسته جا کن
من میگم واسم عزیزی
تو میگی اون تو نریزی
09:49 ||نوشته شده توسط پسرک پدرسوخته
Friday, October 01, 2004
پسر:یک لب بده تا گرمای لب هات سیگارم رو روشن کنم!
دختر:نمیدم ! تا کونت بسوزه و با آتیش کونت ،سیگارت رو روشن کنی
دختر:نمیدم ! تا کونت بسوزه و با آتیش کونت ،سیگارت رو روشن کنی
09:54 ||نوشته شده توسط پسرک پدرسوخته