Wednesday, October 13, 2004
تركه و اصفهانيه و همدانيه مرحوم ميشن. اون دنيا ميرن جلو در بهشت، تا ميان برن تو يارو دربونه يك نگاه به پروندشون ميندازه،بعدش با لگد پرتشون ميكنه بيرون! خلاصه همينجور دم در بهشت ولو بودن، يهو همدانيه مي بينه دارن يك جنازه ميبرن تو بهشت، اينم بدو بدو ميره زير جنازه رو ميگيره و لاالهالاالله گويان ميره تو. يك مدت ميگذره، اصفهانيه مي بينه يك جانباز داره با ويلچر ميره تو، اينم بدو بدو ميره پشت ويلچر رو ميگيره و ميره تو. تركه خيلي شاكي ميشه، هي دور و بر رو نگاه ميكنه، ميبينه پشت بهشت ساختمون سازي دارن، يك فرغون افتاده اون گوشه. خلاصه فروغون خالي رو ور ميداره ميره جلو در بهشت. دربونه مي پرسه: چيكار داري؟ تركه ميگه: كوري نميبيني مفقود الاثر آوردم؟!!
01:59 ||نوشته شده توسط پسرک پدرسوخته